Web Analytics Made Easy - Statcounter

در روز‌هایی که برخی منتخبان مجلس، زبان به تهدید گشوده‌اند و از تصویب قریب‌الوقوع «طرح صیانت» و برخورد‌های سلبی با مقوله «حجاب» و مخالفت با هرگونه مذاکره و گفتگو در روند «احیای برجام» سخن می‌گویند، هیچ کس به فکر ارزیابی و بررسی لایه‌های پنهان این حقیقت نیست که چرا اکثریت ایرانیان آیین سکوت و خاموشی را در آوردگاه سیاسی اخیر برگزیده‌اند؟

به گزارش اعتماد، بسیاری از تحلیلگران معتقدند غیبت طبقه متوسط، دلیل ثبت این حجم از مشارکت در انتخابات بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طبقه‌ای که هر زمان در عرصه سیاسی حضور به هم رسانده، منشا ثبت تحولات و مشارکت بالا بوده و هر زمانی که سکوت اختیار کرده و به درون خود خزیده، شادابی را از عرصه سیاسی گرفته است.

طبقه و نسلی که روز و روزگاری اراده می‌کند و حماسه دوم خرداد ۷۶ را شکل می‌دهد و زمانی با خاموشی و انتظار، پیام‌های مورد نظرش را ارسال می‌کند. طبقه‌ای که درست در نقطه مقابل مطالبات گروه‌های رادیکال و تمامیت‌خواه، به دنبال تحقق ارزش‌هایی، چون مردم‌سالاری، تنش‌زدایی با جهان، مدارا، تساهل و تسامح، شایسته‌سالاری و... است؛ اما جز دوره اصلاحات حتی نزدیک دستیابی به این مطالبات هم نزدیک نشده است. به دلیل چنین فقدانی است که طبقه متوسط ایرانی با قدرت گرفتن گروه‌های رادیکال، ترجیح داده است که فیتیله‌های کنشگری‌اش در عرصه‌های سیاسی و عمومی را پایین بکشد و منتظر فضای مناسب‌تری باشد تا بتواند از ارزش‌های موردنظرش حفاظت کند. نحوه کنشگری این طبقه و این نسل، اما کمتر موردارزیابی تحلیلی و عالمانه قرار گرفته است.

تقی آزاد ارمکی یکی از تحلیلگرانی است که تلاش می‌کند روایت‌های واقع‌گرایانه‌تری از تحرکات این طبقه ارایه کند. آزاد ارمکی با اشاره به اینکه طبقه متوسط دیگر حاضر نیست دستاویز تمامیت‌خواه‌ها و قدرت‌طلبان شود، می‌گوید: «طبقه متوسط ایرانی وارد ساحت صبر و انتظار شده تا در فرصت مناسب به کنشگری مدنظر خود دست بزند.» این استاد جامعه‌شناسی همچنین با اشاره به رجزخوانی برخی منتخبان رادیکال مجلس، این نوع تهدید‌ها و ادعا‌ها را نشانه ترس و تنهایی رادیکال‌های جناح راست می‌داند.

پس از رخداد‌های سیاسی اخیر بسیاری از تحلیلگران درباره اکثریت خاموش در انتخابات صحبت می‌کنند. کارشناسان معتقدند غیبت طبقه متوسط و نسل‌های جدید در انتخابات نیازمند ارزیابی‌های جامع است. شما درباره کنشگری طبقه متوسط در آوردگاه‌های سیاسی چه نظری دارید؟

در جمهوری اسلامی تمامی دولت‌ها، چه دولت‌های اصولگرا، چه عدالت‌خواه و...، دل خوشی از طبقه متوسط نداشته و ندارند و همواره آن را به حاشیه رانده‌اند. حتی در دولت‌هایی که مساله توسعه، دموکراسی و جامعه مدنی، تنش‌زدایی و... در اولویت قرار داشته، عناصر طبقه متوسط مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.

یعنی در طول تاریخ معاصر هزینه‌های پیروزی و افزایش مشارکت در آوردگاه‌های انتخاباتی را طبقه متوسط پرداخته، اما منفعت متوجه حاکمیت-توده شده است. یعنی به مطالبات طبقه متوسط به صورت نهادی و بنیادین توجهی نشده و خواسته‌های آنان همواره به آینده‌ای نامعلوم حواله شده است. به این معنا، حوادثی که برای طبقه متوسط پیش آمده، مرتبط با ماه‌ها و سال‌های اخیر نبوده و دهه‌های متمادی است که این طبقه با این وضعیت دست به گریبان است.

طبقه‌ای که همواره خود را برای تحولات و تغییرات آرام، بدون خونریزی، بدون تنش و بدون دردسر، قربانی کرده و مدافع اخلاق و فرهنگ و ادب و تمامیت ایران بوده، اما همیشه متهم به غرب‌زدگی، سکولار بودن، اغتشاشگر بودن و... شده است. این وضعیت که ناشی از دوره‌های تاریخی است باعث شده که طبقه متوسط دیگر خود را دم‌دست گروه‌های قدرت‌طلب و اقتدارگرا قرار ندهد و در حاشیه بنشیند تا وقت معلوم.

در واقع ما با یک طبقه متوسط در حاشیه قرار داده شده، البته نه منفعل، بلکه «معترض» و «منتظر» روبه‌رو هستیم. این طبقه متوقف نشده تا نابود شود، بلکه به اجبار به خاموشی گراییده، اما در این قلمرو شروع به بازسازی خود کرده تا در لحظه موعود نقش‌آفرینی خود را برای ساخت جامعه مورد نظر خود آغاز کند.

در چنین شرایطی آیا می‌توان دستاوردی خلق کرد و مطالبات فروخورده یک نسل و یک طبقه را استیفا کرد؟

برخی تحلیلگران فکر می‌کنند این طبقه دیگر نقشی ایفا نمی‌کند یا نقش منفی دارد، اما معتقدم این طبقه و این نسل، نقش دارد و نقشش هم مثبت است. اتفاقا کنشگری مدنی مطلوبی هم دارد و وارد ساحت صبر و انتظار شده است. با این استدلال است که این طبقه حاضر نیست دستاویز جویندگان قدرت و تمامیت‌خواه‌ها قرار بگیرد. در معرکه‌ها و در بحران‌ها حاضر نشده و نمی‌شود، در انتخابات هم روال همین است.

طبقه متوسط و نسل‌های نو در انتخابات ۱۴۰۲ غایب بوده است. نه غیبتی از روی انفعال، بلکه غایبی است که با اختیار این راه را برگزیده است. کنشگری این طبقه و این نسل فعال است. انتخابات که چیزی نیست، در بحران‌های بزرگ، این طبقه و این نسل خود را برای نقش‌آفرینی لازم آماده می‌کند تا کشور به عقب بازگشت نکند. یکی از مشکلات کشور ما این است که در بحران‌های بزرگ به عقب باز می‌گردد.

وقتی صفویه سقوط کرد، ایران ۳۰۰ سال عقبگرد می‌کند. افشاریه که سقوط می‌کند ما ۵۰ سال عقبگرد می‌کنیم. قاجار و... همین‌طور است. نباید این اتفاق دوباره تکرار شود. طبقه متوسط صاحب یک آگاهی تاریخی شده تا اجازه ندهد در بحران‌ها و ابرچالش‌ها، کشور عقبگرد کند.

در برابر طبقه متوسط و نسل‌های جدید، گروه‌های اقتدارگرا و تمامیت‌خواه هم وجود دارند که پس از انتخابات اخیر، رویای حاکمیت یکدست خود را محقق کرده‌اند. اتفاقا فریاد پیروزی هم سر می‌دهند و می‌گویند، طرح صیانت را عینیت می‌بخشند، حجاب حداکثری را اجرا و رویکرد‌های سلبی مورد نظر خود را محقق می‌کنند. آیا می‌توان رخداد‌های سیاسی اخیر را به معنای پیروزی تندرو‌ها تلقی کرد؟

فرد و جریانی که پیروز می‌شود، قیل و قال که نمی‌کند، داد نمی‌زند و فریاد نمی‌کشد. آدم پیروز اظهار شادی می‌کند و بزرگوارانه رقیب را تجلیل می‌کند. فردی که می‌بازد فریاد می‌زند، تهدید و ادعا و همه را به آینده حواله می‌کند! منتها شکست‌ها و پیروزی‌ها گاهی اوقات لباس متفاوتی به تن می‌کنند.

چه بسیار افراد و جریانات ظاهرا پیروزی که در حقیقت شکست خورده‌اند و چه بسیار مردمی که ظاهرا تحت فشارند، اما در مسیر پیروزی قرار دارند. به نظر من گروهی که در جناح راست قدرت را به دست گرفته، افراطی‌ترین لایه اصولگرایی در جامعه ایران است. این طیف تندرو به خوبی هم می‌داند که تداوم حضورش با عدم مشارکت مردم و طبقه متوسط ممکن خواهد بود. بنابراین همه تلاش خود را صورت می‌دهد تا طبقه متوسط وارد میدان نشود. این طیف در یک انتخابات بدون رقیب، ظاهرا دستاوردی کسب کرده.

اما حالا که روی کار آمده متوجه شده دیگر کسی وجود ندارد که با او کار کند یا معامله و مذاکره و ائتلاف کند. نخبگان دانشگاهی را رانده. استادان و عالمان را اخراج کرده. دانشجویان را ذیل محدودیت‌های سخت قرار داده. مدیران توسعه‌طلب را کنار گذاشته و نهایتا مردم را ناراضی کرده‌اند.

به دلیل این حس تنهایی است که فغان و فریاد سر داده‌اند. یک نفر در قم می‌گوید، طرح صیانت را اجرا می‌کند. فرد تندروی دیگری در تهران می‌گوید، حجاب حداکثری باید برای همه اجرایی شود و هر کس نقدی کرد باید با او برخورد شود! نفر اول لیست منتخب هم برجام و مذاکره و ارتباط را برنتابیده و آن را به معنای مخالفت با دین و خدا و... تفسیر و مخالفان را تهدید می‌کند. تهدید بر اثر ترس ایجاد می‌شود تا پیروزی. انسانی که پیروز می‌شود، می‌خندد و قدرتش را با لبخند و انعطاف و همراهی به رخ می‌کشد.

فریاد زدن و تهدید کردن از ترس است. حتی در طبیعت هم شیر‌ها و ببر‌ها و موجودات قدرتمند آرام هستند. در آینده نزدیک خواهید دید که این تهدید‌ها هیچ پایه و اساسی ندارد، چراکه پیروزی این‌ها در رقابت شکل نگرفته است. وقتی کسی برای رقابت وجود نداشته و خودشان با خودشان دعوا و با هم رقابت کرده‌اند و نهایتا افراطی‌ترین لایه‌های‌شان بر صدر لیست نشسته‌اند، قدرتی شکل نگرفته است. این‌ها در حال شعار دادن علیه خود و تخریب نیرو‌های خود هستند. اساسا جامعه مدنی و طبقه متوسط و نسل جدید که به میدان نیامده که کسی بخواهد یقه آن را بگیرد.

آیا نمی‌توان گفت که گروه‌های تندروی غالب از دل این تهدید‌ها به دنبال تنبیه کردن، اکثریت خاموش هستند؟

تنبیه کردن آن‌ها چیست؟ محدودیت‌ها را بیشتر می‌کنند؟ این روند باعث می‌شود تا ساحت اعتراض مدنی طبقه متوسط و جوانان، به اعتراض هیجانی و رادیکال بدل شود. اصولگرایان رادیکال از وقتی کار را به دست گرفته‌اند، فقط کمک کرده‌اند به رادیکال شدن بخش مدنی و متوسط جامعه و قدرتمند شدن رویکرد‌های برانداز.

در واقع با نیرویی وارد ستیز شده‌اند که در گوشه‌ای نشسته تا لحظه مناسب را دریابد. با این رویکرد‌ها جامعه مدنی، طبقه متوسط و نسل‌های نو قدرت بیشتری را پیدا می‌کنند برای نزاعی که به نفع هیچ کس نیست. در این وضعیت گسل‌های خطرناکی در جامعه به حرکت در می‌آید.

شما به فعال شدن گسل‌ها اشاره کرده‌اید. یکی از اتفاقاتی که در رخداد‌های اخیر مشاهده شده به حرکت در آمدن گسل‌های قومی، قبیله‌ای، مذهبی و حتی زبانی است. این روند در استان‌هایی، چون آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان به عینه قابل مشاهده است. برخی گروه‌های تجزیه‌طلب حتی تحرکاتی را در این مناطق برنامه‌ریزی کرده‌اند. گسترش رویکرد‌های تمامیت‌خواهانه از منظر امنیت ملی و وحدت ارضی کشور چه خطراتی را به دنبال دارد؟

فرد و گروهی که معتدل است و مصلح با هر موضعی که دارد چه چپ باشد و چه راست، وقتی پیروز می‌شود همه را به سمت انسجام اجتماعی دعوت می‌کند نه اینکه فریاد بزند و تهدید کند و به مردم چنگ و دندان نشان دهد. در فرآیند رقابت هم به دنبال تقویت گسست‌ها و گسل‌ها نیست، چراکه می‌داند، خودش پس از پیروزی باید هزینه بپردازد.

اما رادیکالیسم گلخانه‌ای در حاشیه و بی‌اعتنا به منافع ملی و سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی، بی‌محابا، تندترین اظهارات و رفتار‌ها را دارد. در این شرایط تجزیه‌طلب‌ها و تفرقه‌افکنان وارد میدان می‌شوند و گسل‌های قومی، گسل‌های جنسیتی، گسل‌های زبانی و گسل‌های مذهبی را شعله‌ور می‌کنند.

من اعلام خطر می‌کنم که در آینده نزدیک با پدیده فعال شدن مجموعه‌ای از گسل‌های اجتماعی و قومیتی روبه‌رو خواهیم شد. علت بروز این وضعیت هم قدرت گرفتن بنیادگرایان تمامیت‌خواه به ظاهر مذهبی رادیکال و قشری هستند که هیچ مفهومی را به معنای میانه انسجام‌بخش قائل نیستند. آن‌ها خود را عامل وحدت قلمداد می‌کنند.

خروجی این وضعیت چه خواهد بود؟

این روند جامعه را وسیع می‌کند، باز می‌کند و بدل به صدا‌ها و اعمال رادیکال می‌کند. در این صورت شعار‌ها به جای انسجام و دموکراسی و جامعه مدنی و... در مرکز تبدیل به شعار‌هایی در راستای گسست‌ها و تزاحم‌ها می‌شود و در حاشیه‌ها هم گسل‌ها را فعال می‌کند.

با این توضیحات اگر قرار باشد گروه پیروز و جریان شکست خورده را در انتخابات معرفی کنید، چه می‌گویید؟

پیروز آوردگاه اخیر بدون تردید جامعه مدنی و طبقه متوسط و نسل‌های نو و البته مصلحان هستند و بازنده این رخدادها، اصولگرایی رادیکال. متاسفانه با ناشی‌گری که جناح راست در حذف رقیب مرتکب شد، خودش را به رقیب خود، بدل ساخت. جامعه را مستقیما رودرروی سیستم قرار داد.

بدون هیچ دیوار حائلی (یعنی احزاب متکثر) خودش را بازنده کرد از طریق فضا دادن به بخش افراطی و رادیکال جناح راست. این روند، هم بنیادگرایی را بازنده کرد و هم باعث شد تا اصولگرایی با دست خود، خود را تخریب کند. پیروز رخداد‌ها هم اکثریتی هستند که در حاشیه تلاش کردند مردم را آگاه کنند، هر چند کسی را به ضدیت با نظام سیاسی دعوت نکردند، اما تلاش کردند مردم را نسبت به شرایط موجود آگاه کنند.

بنابراین پیروز آوردگاه اخیر جامعه مدنی و طبقه متوسط است و شکست خورده کلیت اصولگرایی است که رقابت را به درون خود کشاند و تبر برداشت و ضربه به ریشه‌های خود زد. وقتی می‌گوییم اصولگرایی بازنده است، برای این است که این طیف در انتخابات آینده چاره‌ای جز ارایه گفتمان رادیکال ندارد و همه می‌دانند نظر مردم نسبت به گفتمان‌های رادیکال چیست.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل طبقه متوسط و نسل جامعه مدنی طبقه متوسط تمامیت خواه بحران ها رویکرد ها جناح راست رخداد ها گسل ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۹۸۰۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«انقلاب میخک» پرتغال که منجر به دموکراسی در این کشور شد را بشناسیم

به گزارش جماران به نقل از یورونیوز، ساکنان پایتخت پرتغال در حالی روز پنجشنبه پنجاهمین سالگرد انقلاب میخک را که یادآور مبارزه با دیکتاتوری و پیروزی است جشن گرفتند که حمایت از راست افراطی طی سال‌های اخیر در این کشور، همانند اغلب نقاط اروپا بیش از گذشته مورد استقبال قرار گرفته است.

ده‌ها هزار نفر روز پنجشنبه برای گرامیداشت جشن پنجاهمین سالگرد «انقلاب میخک» در پرتغال که طولانی‌ترین دیکتاتوری فاشیستی اروپا را سرنگون کرد و دموکراسی را در این کشور به ارمغان آورد، به خیابان‌های لیسبون، پایتخت سرازیر شدند.

جمعیت زیادی از ساکنان لیسبون در این راهپیمایی حضور داشتند و ضمن در دست داشتن گل‌های میخک و برافراشتن پرچم‌های کشورشان شعار «۲۵ آوریل همیشه؛ فاشیسم هرگز دوباره!» سر دادند.

آنتونیو اولیویرا سالازار، پرتغال را از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۶۸ تحت سلطه خود داشت، اما حکومت اقتدارگرای فوق محافظه‌کار او با جانشینش مارسلو کائتانو، تنها شش سال دیگر تداوم یافت و سرانجام در ۲۵ آوریل ۱۹۷۴ با انقلاب میخک از هم فروپاشید.

این انقلاب تقریبا بدون خونریزی توسط گروهی از افسران جوان ارتش که خواهان دموکراسی و پایان دادن به جنگ‌های طولانی‌مدت علیه جنبش‌های استقلال در مستعمرات آفریقا بودند، پایه‌ریزی و هدایت شد. کودتای نظامی توسط گروه «کاپیتان‌های آوریل» منجر به استعمارزدایی سریع شد.

مشارکت ساکنان پایتخت در جشنی ملی که یادآور مبارزه با دیکتاتوری است در حالی صورت می‌گیرد که حمایت از راست افراطی طی سال‌های اخیر در پرتغال، همانند اغلب نقاط اروپا بیش از گذشته به چشم می‌خورد.

جشن‌های روز پنجشنبه در میدان کومِرس (تجارت) لیسبون، در کنار رودخانه تاگوس آغاز شد، جایی که دو ناوچه نیروی دریایی این کشور پهلو گرفته بودند.

همزمان، جنگنده‌های نیروی هوایی در آسمان به پرواز درآمدند، خودروهای نظامی در مسیر تعیین شده حرکت کردند و بیش از ۴۰۰ سرباز در این مراسم رژه رفتند و سرود ملی کشورشان را خواندند.

ژوائو مارسلینو، شهروند ۷۴ ساله پرتغالی که از جمله شرکت کنندگان در جشن‌های سالگرد انقلاب میخک در لیسبون است نسبت به اوج‌گیری گرایش‌های افراطی در کشورش ابراز نگرانی می‌کند.

وی می‌گوید که ظهور چشمگیر جریان‌های عوامگرا و راست افراطی طی سال‌های اخیر در پرتغال که به گفته او بازتابی از یک رویکرد مشابه در دیگر کشورهای عضو اتحادیه محسوب می‌شود بسیار نگران کننده است زیرا «راه حل‌های خوبی را برای هیچ کشوری به ارمغان نمی آورد.»

این شهروند سالخورده پرتغالی می‌‌افزاید: «نگرانم که بعد از ۵۰ سال دموکراسی هنوز عده‌ای از مردم آنگونه که باید آگاه نشده‌ باشند... حال آنکه راست افراطی در حال پیشروی است زیرا احزاب اصلی به توسعه کشور کمک نمی‌کنند.»

مارسلو ربلو دی سوسا، رئیس جمهوری پرتغال طی سخنانی در حضور نمایندگان پارلمان گفت که همه «باید به نیروی حیاتی دموکراسی واقف باشند و به سطحی از فروتنی و ذکاوت برسند که همواره دموکراسی، حتی نمونه ناقص آنرا به دیکتاتوری ترجیح دهند.»

به رغم آنکه نظام دموکراسی چندحزبی حاکم بر پرتغال از سال ۱۹۷۴ همواره تداوم داشته و زیرساخت‌های آن بواسطه عضویت در اتحادیه اروپا و کمک صندوق‌های توسعه به شکل قابل توجهی مدرن شده، اما پرتغال همچنان فقیرترین کشور اروپای غربی باقی مانده است.

نارضایتی از بحران مسکن ناشی از افزایش مداوم اجاره بها به همراه دستمزدهای پایین، خدمات بهداشتی ضعیف و موارد که از فساد در احزاب اصلی کشور حکایت دارد، باعث تقویت راست افراطی در پرتغال شده است.

ژوزه دوارته، جوان ۲۹ ساله پرتغالی می‌گوید که امسال جشن گرفتن انقلاب به دلیل ظهور راست افراطی که او امیدوار است موقتی باشد، اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

به گفته این شهروند پرتغالی: «ما همه می‌توانیم با میراث به جا مانده از آنهایی که انقلاب ۲۵ آوریل را رقم زدند، با راست افراطی مبارزه کنیم.»

«فیل در اتاق»

آنتونیو کاستا پینتو، محقق علوم سیاسی دانشگاه لیسبون معتقد است در حالی که اکثر پرتغالی‌ها لیبرال دموکراسی را پذیرفته و به انقلاب ۲۵ آوریل افتخار می کنند، محبوبیت روزافزون چِگا، حزب پوپولیست و ضد مهاجر پرتغال، به مثابه «فیلی در اتاق» که در جشن‌های انقلاب میخک امسال بود. (کنایه به مشکلی بزرگ که هیچکس نمی‌خواهد به آن فکر کند و یا آنرا به چالش بکشد.)

وی می‌افزاید : «چگا افرادی را به سوی خود جذب کرده که نگاهی تجدیدنظرطلبانه به تاریخ دارند و برآنند که استعمار و امپراتوری چندان بد هم نبودند و باید به گذشته پرتغال و نمادهای آن بها داد.»

چگا به طور مکرر از شعار سالازار یعنی «خدا، میهن پرستی و خانواده» استفاده می کند و به این سه «کار» را نیز افزوده است.

آندره ونتورا، رهبر چگا، انگ فاشیست بودن به خود یا حزبش را رد می‌کند و می‌گوید که این حزب ضد ساختار است و می خواهد قانون اساسی پرتغال را تغییر دهد.

ونتورا روز پنجشنبه در پارلمان، با متهم کردن سوسیال دموکرات‌های حاکم و اپوزیسیون سوسیالیست‌ به ناتوانی در پایان دادن به فقر در کشور، گفت: «پنجاه سال پیش انقلابی کردیم که به ما آزادی داد، اما در ادامه عزت را از ما گرفت.»

چگا که در سال ۲۰۱۹ تأسیس شد، سومین حزب بزرگ پرتغال است؛ این حزب راست افراطی تعداد نمایندگان خود را در انتخابات پارلمانی مارس چهار برابر کرد و به ۵۰ نفر رساند.

 

دیگر خبرها

  • کاشی، استاد دانشگاه: این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ این وضعیت همه را می ترساند/ جامعه دارد خودش را به نحو تازه ای، تعریف می کند/ ما در یک نقطه آغاز قرار داریم؛ این نقطه آغاز به مراتب رادیکال تر و مهم تر از عصر مشروطه است
  • «انقلاب میخک» پرتغال که منجر به دموکراسی در این کشور شد را بشناسیم
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • امام جمعه اردبیل: وعده صادق، قدرت ایران را قبولاند
  • امام جمعه مهاباد: کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • یک اقتصاددان پاسخ داد: عاقبت نرخ تورم در 1403 و اتفاق نگران کننده برای طبقه متوسط جامعه
  • روایت یک اقتصاددان از اتفاقی نگران‌کننده برای طبقه متوسط جامعه
  • نکوداشت کاشف السلطنه فردا در لاهیجان